شخصيت‌شناسي گدايان


 






 

گفتگو با دکتر فربد فدايي، روانپزشک
 

آيا گدايان آنقدر اهميت دارند که موضوع يک گفتگوي علمي قرار بگيرند؟ دکتر فربد فدايي، روان‌پزشک، در پاسخ به اين سوال مي‌گويد: «شک نکنيد‍‍! تکدي‌گران در طول تاريخ و در همه عرض‌هاي جغرافيايي وجود داشته و دارد.
نام گدايان در کتاب‌هاي گوناگون ادبي و ديوان شاعران و رسالات فيلسوفان آمده است؛ مثلا سعدي ارادتي ويژه به اين طايفه داشته و آنان را با شاهان مقايسه کرده است: گداي نيک‌انجام به که پادشاه بدفرجام... و يا: نگهباني ملک و دولت بلاست/ گدا پادشاه است و نام‌اش گداست... در ادبيات انگليسي هم داستان «شاهزاده و گدا» مارک تواين داستاني دلکش است که از آن فيلم‌هاي متعددي ساخته شده... خلاصه، تعداد افرادي که با نوشتن يا فيلم ساختن درباره گدايان به ثروت رسيده‌اند، کم نيست!» اگر با خواندن اين حرف‌ها علاقه بيشتري به تعقيب اين گفتگو پيدا کرده‌ايد، با ما همراه شويد.

بين مردم، گدايان محبوبيت دارند يا برعکس، مردم از گدايان متنفرند؟
 

مردم نسبت به گدايان ديدگاه‌هاي متناقضي دارند و دچار دوگانگي عاطفي هستند. از يک‌سو نمي‌توانند به بي‌نوايي و فقر آنان ترحم نورزند و از سوي ديگر آنان را به‌صورت افرادي تن‌پرور و بي‌عار و مزاحم مي‌شناسد. از سوي ديگر همه کساني هم که به گدا معروف‌اند گروه يکساني را تشکيل نمي‌دهند. برخي، افراد درمانده‌اي هستند که راه به جايي ندارند اما گروه اعظم آنان را افرادي تشکيل مي‌دهند که به دنبال پول بدون زحمت هستند و در عين سلامت، با فريب و دروغ از مردم پول مي‌گيرند و عنوان مناسب‌تر اين گروه در ادبيات فارسي، «سفله» است؛ به قول سعدي: «مپندار اگر سفله قارون شود/ که طبع ليئمش دگرگون شود.»

از نظر روان‌پزشکي، گدايان از چه افرادي تشکيل شده‌اند؟
 

بخش اعظم گدايان در طيف افراد ضداجتماعي و مبتلا به نابه‌ساماني شخصيت ضداجتماعي قرار دارند؛ يعني در همان طبقه تشخيصي هستند که معتادان به مواد مخدر و الکل، سارقان، قاچاقچيان و جانيان قرار مي‌گيرند. گروه قليل‌تري افراد درمانده‌اي هستند که به علت معلوليت‌هاي جسمي، ذهني و رواني و نبودن حمايت اجتماعي به گدايي پرداخته‌اند که در اين گروه اخير افرادي با ناتواني هوشي و هوش‌مرزي، گسيخته‌گون (اسکيزوتايپال) و مبتلايان به اسکيزوفرني ساده نيز وجود دارند. اين گروه علاوه بر حمايت اجتماعي نيازمند درمان‌هاي پزشکي و توان‌بخشي براي مشکلات جسمي و رواني خويش هستند. در سال‌هاي اخير، افراد معتادي را نيز مي‌بينيم که به گدايي مشغول‌اند و «ضداجتماعي به توان دو» عنوان مناسبي براي آنان است.

يعني اکثريت گدايان جزو گروه ضداجتماعي قرار مي‌گيرند؟
 

بله، آنها قادر به گردن نهادن به هنجارهاي اجتماعي از جمله رفتار و سلوک شايسته نيستند، دروغ مي‌گويند و فريب مي‌دهند و خود را شل، کور يا کر وانمود مي‌کنند و کودکان خود يا کودکان کرايه‌اي را به صورت کودکان معلول گريم مي‌کنند؛ به گفته صائب: «کليد رزق گدا، پاي لنگ و دست شل است!» اما اين گروه به صورت فريب‌آميز، خود را به اين شکل‌ها درمي‌آورند و طبق ضرب‌المثل رايج «گدا بهر طمع، فرزند خود را کور مي‌خواهد» آنان قادر به برنامه‌ريزي سازنده براي آينده نيستند؛ تحريک‌پذير و پرخاشگرند و کافي است که از اجابت خواسته آنان امتناع کنيد تا با نفرين و ناسزاي آنان مواجه شويد. آنها براي سلامت خود و ديگران اهميتي قايل نيستند و از جمله با ايجاد زخم‌هاي عمدي بر بدن خود و فرزندان يا شاگردان کرايه‌اي خويش سعي در فريب بيشتر و جلب ترحم مردم دارند. آنها بي‌مسوولت هستند و اين از استنکاف‌شان از کار شرافتمندانه بارز مي‌شود. در برابر دروغ‌ها و فريب‌هاي خويش نيز هيچ‌گونه احساس پشيماني ندارند. اغلب آنان نيز از دوره نوجواني به اين شرايط روي آورده‌اند و حاضر به تغيير وضع خود نيستند.

براي درمان آنها مي‌توان کاري کرد؟
 

مانند ديگر افراد ضداجتماعي، اين گروه نسبت به زشتي کار خويش باور ندارند و خود را زرنگ و حق به جانب مي‌دانند. نکته جالب اين است که آنان شرح وظايف و حدود صنفي هم دارند و هر يک از آنها در محدوده خاصي فعاليت مي‌کند و اگر هم بخواهد به جايي ديگر برود سرقفلي محل کسب خود را از گداي بعدي وصول مي‌کند. از جمله گداياني که شهرت چشم‌گير کسب کرده‌اند گدايان شهر سامره‌اند که به سماجت شهره‌اند. گدايان اصيل ييلاق و قشلاق مي‌کنند و در ماه‌ها يا روزهاي خاص هم به نقاط ويژه‌اي که رفت و آمد مردم بيشتر است، مي‌روند. از گدا به عنوان سائل هم ياد شده است. اثير اوماني بيتي دارد که: «عجب مدار که رسمي است از زمان قديم/ که سائلان نتوانند سائلان را ديد» که به زبان ساده، يعني گدا چشم ديدن گدا را ندارد. براي گدايان از قديم الايام اردوهاي کار، مکان‌هاي بازپروري و حرفه آموزي و مکان‌هاي مراقبتي ترتيب داده‌اند اما هيچ يک مفيد نبوده و در اسرع وقت از آن مکان‌ها گريخته‌اند يا با وجود آموختن حرفه شرافتمندانه، نان گدايي خوردن را ترجيح داده‌اند. بسياري از آنان ثروت فراوان از راه گدايي اندوخته‌اند اما در راه رفاه خود يا ديگران به کار نمي‌برند. اميد مي‌رود تغيير ديدگاه عمومي نسبت به گدايان و تقويت سازمان‌هاي حمايت اجتماعي موجب ناپديد شدن چهره آنان از سطح جامعه شود.

حرف آخر
 

بيشتر گدايان از طيف افراد ضداجتماعي هستند و در عين حال طيف بزرگي را تشکيل مي‌دهند که از افراد گداصفت تا گدايان رسمي گسترده است. اميدوارم بتوانيم در هفته‌هاي آتي در مورد افراد گداصفت از ديدگاه علوم رفتاري صحبتي داشته باشيم.
منبع:www.salamat.com